چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

جدول کشی نانازی

از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه

 

انی رایت دهرا من هجرک القیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت

 

لیست دموع عینی هذا لنا العلامه

گزارش هفته آغازین تعطیلات نانازی:

بابای بچه ها یک عدد ماشین مال عهد دقیانوس به قیمت خیلی ارزان خریده که به قولی خیلی تمیزه !!!! ولی چون هزینه سوخت اینجا بالاست استفاده چندانی ازش نمی شه !! حالا شما دلیل خریدنشو لطفا از خود ایشون بپرسید !!!

نمرات کماکان اعلام نشدن !! نانازی وقت تلف می کند و هیچ کار مفیدی انجام نمی دهد و ....

و اما برنامه لایف استایلانه .....

این جدول تازه کشفیده شده .... نانازی اصلا از این همه ......... امکانات که در اختیارش بود خبر نداشت در هر صورت

یک دو سه ... امتحان می کنیم ...

دوشنبه

پرتقال هویج انبه نان گوشت نخود لوبیا سیب زمینی شیرکم چرب کورن فلکس جمع
۲عدد ۲عدد ۱برش ۱۵۰گرم ۸۵گرم ۱۰۰گرم ۱۰ گرم ۱فنجان ۳قاشق
۹۰ ۷۰ ۷ ۴۰۰ ۱۴۵ ۱۰۰ ۱۵ ۱۵۰ ۱۲۰ ۱۲۰۷

 این ترتیب غذاها جابجاست !!

یعنی معلومه نانازی نهار چی داشته ؟!؟!؟!؟ نه یعنی خدا وکیلی میشه حدس زد؟!؟!

 

نانازی و رنجهای بشری

دیر است که دلدار پیامی نفرستاد

 

ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

صد نامه فرستادم و آن شاه سواران

 

پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد

وقتی نانازی بچه بود یه بار توی مدرسه شدیدا داشت گریه میکرد . معلمش اومد ازش پرسید چرا اینقدر گریه میکنی و نانازی هق هق کنان جواب داد : بخاطر رنجهای بشری !!!!!!! معلمش چشماش گرد شد دوباره پرسید چی!؟!؟ و نانازی هم همون جواب رو داد. معلمش خندید . نانازی فکر کرد این رنجهای بشری برای هیچکس مهم نیست . راستش نانازی اون موقع خیلی کوچیک بود و اینو توی یه کتاب که مال آدم بزرگا بود خونده بود بعدش از باباش پرسیده بود و باباش هم براش قصه برده هایی رو گفته بود که زجر کشیدن تا کاخها ساخته بشه، قصه تمدنهای بزرگ که به دست آدمهای کوچیک درست شده بود و هیچ اسمی از اونا در تاریخ نبود . قصه پدرهای شرمنده قصه مادرهایی با جگر ریش ریش !!! و البته معلم ها جلسه گرفتن و بابای نانازی رو دعوت کردن و ازش خواستن اینقدر به این بچه فشار نیاره !!!! آخه بچه رو چه به فهمیدن.......

حالا بعد از اون همه سال هر از چند گاهی نانازی به یاد رنجهای بشری میافته ! و بازم برای اونا گریه می کنه !حالا دیگه نانازی میدونه رنجهای بشری چی هستن و گهگاهی بعضی از اونا رو لمس کرده ! البته باید گفت رنجهای بشری ما و رنجهای بشری بعضیا!!! با هم خیلی فرق داره !!! مثلا بعضیا از غصه گرسنگی بچه هاشون شبا خوابشون نمی بره و نانازی شب تا صبح، صبح تا شب مواظب باشه که زیاد نخوره !!!!! خوب چاقی هم یه جور رنجه دیگه !! این یعنی نداشتن برنامه زندگی یعنی نداشتن نظم در فکر کردن یعنی نداشتن توانایی خوب زندگی کردن ! و کسی که نمی تونه خوب زندگی کنه زجر می کشه .....

ولی گاهی هم بد نیست که نانازی غیر از لایف استایل و زندگی خودش به یکی فقط یکی از مردمان هم فکر کنه مثلا شاید بتونه زندگی جمع و جورتری داشته باشه و از بعضی از خواسته هاش چشم پوشی کنه تا بتونه به مستاجری که خونه اش رو بهش اجاره داده بگه یه سال دیگه هم می تونی با همون کرایه قبلی همینجا بمونی (این فقط مثاله ها فکر نکنید نانازی ژان وال ژان هست !!!)

آخه میدونید بعد از اون جلسه معلما بابای نانازی بهش گفت تو نمی تونی با غصه خوردن رنجهای بشری رو از بین ببری باید سعی کنی حتی اگر شده دو تا دونه از دوستات رو خوشحال کنی اونوقت اونا هم دوتا دیگه از دوستاشونو خوشحال میکنن و ..... نانازی هم فکر کرد چه خوب ! رنجهای بشری رو چقدر راحت میشه به شادیهای بشری تبدیل کرد. ولی نانازی نمی دونست که در آینده ممکنه خودش هم یه موقع هایی باعث رنجش بعضی ها بشه ... اگرچه همه تلاششو کرده که اینطور نشه ولی خوب دیگه .....

حالا اینجا از پشت همین تریبون اعلام می دارد هرکی از دست نانازی ناراحت شده ، از گذشته های دور تا همین حالا! لطفا ببخشید ! یا حداقل سعی کنید که ببخشید .......

کشف عادات خوب غذایی

ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی

در فکرت تو پنهان صد حکمت الهی

کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده

صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی

 

زندگی همچنان جربان داره ! این روزا هوا خیلی گرم شده بارون هم که اصلا نمیاد ! گرم و شرجی ! نانازی ترجیح میده همش خونه بمونه ! این چه هواییه !!! اه اه !! آدم همش نوچ میشه . نانازی خسته شده از بس دوش گرفته بعد نیم ساعت همون آش و همون کاسه !

در راستای بررسی عادات غذایی نانازی به نتایج خوبی درمورد خودش رسیده البته شاید به نظر ساده و معمولی بیاد ولی ندیده گرفتن همین نکات ساده و معمولی گاهی منجر به اشتباهات خیلی بزرگ میشه!

یکی از مشکلاتی که نانازی داشت خوردن ماهی و فراورده های دریایی بود . نه اینکه نانازی دوست نداشته باشه! ولی خوب اونجه که ما یاد گرفتیم اینه که کلا غذاهای دریایی رو باید سرخ کنیم و درغیر اینصورت نمی تونیم بخوریمشون .(البته این مساله رو نمی شه به همه تعمیم داد. خیلی ها هم هستن که می تونن و می خورن ) یکی از چیزایی که نانازی اینجا کشف کرد توپ ماهی بود که متشکل از توفو گوشت ماهی یا هرنوع جانور دریایی دیگه و ادویه جات. این گلوله های کوچولو رو اینجا توی سوپ می ریزن گاهی هم بخار پز می کنن و می خورن که نانازی هرکاری کرد نتونست این کارارو انجام بده خوب آخه به عادته دیگه ! چینی ها از طعم ماهی خام خوششون میاد ولی نانازی به اون عادت نداره . سرخ کردن هم که روش مناسبی برای نانازی نبود که میخواست وزن کم کنه !!! تا اینکه .... یه بار که نانازی از کنار این دکه های غذا فروشی رد می شد چشمش به ظرفای رنگارنگی افتاد که توش یه چیزی مثل سوس سویا بود. نانازی هم با کمال جسارت رفت و از اون آقاهه!!!! پرسید که اینا چی هستن ! حالا بماند که آقاهه انگلیش بلد نبود و به چه بدبختی با زبان اشاره فهموند که اینا سوس های مختلف برای خوردن اون گلوله های نازنین هست .... نانازی خوشحال و خندان از این کشف بزرگ سریعا اقدام به ساخت سس نموده و در حال حاضر قادر به خوردن هرگونه جانور دریایی!!! (نهنگ نه ها!!!) می باشد ! سوسی که نانازی میسازه متشکل از سوس سویا سرکه سیب فلفل و گاهی هم کمی تخم گشنیز هست .

حالا میگین این همه روده درازی برای کشف این چیز ساده و پیش پا افتاده !!! نانازی فکر کرد شاید این مطلب برای یه نفر هم که شده بدرد بخور باشه ! آخه این چینی ها که من میبینم تا سن شونصد سالگی هم سالم و سرحال هستن و راست راست دارن برای خودشون راه میرن ! من تا حالا ندیدم یه پیرزن یا پیرمرد چینی نالان و آخ و اوخ کنان راه بره و از دست درد کمر و پا بناله ! خوب توی این هوای شرجی و نمناک لابد روش تغذیه مناسبی دارن که سالم موندن دیگه !! اول از همه ، بیشتر غذاهای بخار پز می خورن و نانازی میخواد یه طوری این رو توی برنامه غذاییش بگنجونه !