چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

گاو یا موش!! اصلا هم مسئله این نیست!!

ای خدا میشه این سال موش رو یه بار دیگه تمدید کنی !؟! چرا!؟! خوب اون موش بود اگرم کاری میکرد نهااااااایتش فضله موش بود دیگه ! گاو که خودت در جریان هستی  (گلاب به روتون گلاب به روتون روم به دیفال ) !! این گاوه بیمروت گوئیا اسهال هم داره ! مردیم خدا جون ! یه آتش بسی چیزی اعلام کن ! یه استراحتی کنیم اون وقت راند بعدی رو شروع کن !

هیچی ! اومدم بگم ما خوبیم! دیروز هم با کمال مسرت میلاد با شکوه بابای بچه ها بود که از همین جا بهشون صمیمانه تبریک میگم ! البته از خیلی جاهای دیگه هم تبریکات صمیمانه من به ایشون ابلاغ و هدایای مربوطه رد و بدل شده ! کیک هم هنوز داخل یخچال هست و وقت نداریم که بخوریمش! و کلا این روزها واقعا با یه شادی و شعف خاصی داره میگذره که هر روز از شدت خوشحالی و هیجان اشک به چشمانمون میاد و قلبمون قیلی ویلی میره !! یعنی اصولا این شادی از سال 87 شروع شده بود و خداوند باریتعالی مجاز ندونستند که بندگانشان تنها یکسال از شیرینی این جام بهره مند باشند و همینطوری قضیه رو تمدید فرمودند! دستشون درد نکنه (کی جرات داره حرف دیگه ای بزنه!!)

چاره چیه!! مبارک باشه دیگه!!

سال نوی شما هم مبارک

حالا واقعا سال تحویل شد یا نه !؟؟! نانازی هنوز در بهت تحویل سال مونده ! آخه از بس که این بچه گیج و گول هست نفهمید سال کی تحویل شد!! به همین راحتی !! داشت برنج میشست و بابای بچه ها هم داشت شربت درست می کرد(یه زندگی کاملا رژیمی!!!) یه دفه صدای جیغ و یغ برو بچه های ایرانی رو از پایین شنید!! با خودش گفت اینا چه دل خوشی دارن رادیو داره اعلام میکنه 45 دقیقه به سال تحویل مونده و اینا دارن از الان خودشونو میکشن!!! در همین موقع دوست بابای بچه ها تماس گرفت و سال نو رو تبریک گفت ! نانازی بازم با خودش گفت بابا اینا کی هستن دیگه !! حالا کو تا سال تحویل!! بابای بچه ها هم گفت این دوستم بیچاره با جایی در تماس نیست ، بچه ها سر و صدا کردن فکر کرده سال تحویل شده !! بعد نانازی اومد دوباره ساعت رو چک کنه که دید داداشی اومده ان لاین و داره عید مبارکی و اینا میگه !! جل الخالق !! یعنی صدای اینا تا ایران هم رفته !!! بابا ملت عجب توهمی دارن ! هنوز مونده تا سال تحویل .... ولی خوب نمی شد به مامان جونی و باباجونی گفت که شما اشتباه میکنید که !! یه خورده عید سلامتی و ابراز دلتنگی نمودند . یه خط در میون هم نانازی میگه مگه سال تحویل شده !؟!؟ که شاید به خودشون بیان و بفهمن الان زوده ولی اونا هم خودشون رو زده بودن به اون راه و هی میخندیدن!! دیگه وقتی خوش و بش ها تموم شد! بابای بچه ها گفت شاید واقعا سال تحویل شده باشه !؟!؟ نانازی در این موقع به مسری بودن این بیماری ایمان آورد و برای اینکه لااقل بابای بچه ها رو نجات بده رفت اشاره به برنامه رادیویی پخش زنده کرده که اعلام میکرد تا تحویل سال نیم ساعت باقی مونده !! و ناگهان ...... اوه!! نانازی یه دفه به خاطر آورد که بعد از ظهر برای مدتی رادیو رو pause کرده و بعد دوباره استارت رو زده رادیوی نامرد هم از همون جایی که pause شده بود دوباره ادامه داده !!! این یعنی 45 دقیقه تفاوت با زمان اصلی و .......

ای سال 88 نامرد! چطوری آخه ؟ بی سر و صدا ؟ به همین راحتی تحویل داده شدی!؟ پس ما چی؟ پس دعاهای سر سفره هفت سین!؟ پس.....

حالا نه اینکه هر سال کنار سفره هفت سین نشستیم و فرت و فورت دعا کردیم همه دعاها هم برآورده شدند و مستجاااااااااااب ! همین یه سال واقعا از دستمون رفت ! دقیقا معلوم نیست خدا با نانازی سر شوخی داره یا مشکل از این فرشته های چپ و راست نانازی هست که دیکته اشون خوب نیست و آرزوهای نانازی رو غلط غولوط به عرض پیشگاه الهی میرسونن!!

خلاصه اینکه این سال 88 به طرز کاملا غیر مترقبه ای پا به زندگی نانازی گذاشته (شاید هم هنوز نذاشته باشه ها!! آخه نانازی که سال رو تحویل نداده !! ) و اون سال 87 با اون همه نحسی و بدی و عذاب تموم شد! واقعا تموم شد! 87 لعنتی هیچوقت فراموش نمیشی !!

و بالاخره اینکه سال نوی همه دوستان و آشنایانی که تونستن سال رو تحویل بگیرن (حالا اگرم تحویل نگرفتن زیاد مهم نیست !! دنیا که واسه ماها نمیخوابه !!) مبارک باشه! امیدوارم اونایی که میخوان خدا بهشون بده و اونایی که نمیخوان خدا بهشون نده !! ( از این دعا کامل تر و جامع تر دیده بودید!؟!؟)

نکته : به این رادیوهای اینترنتی زیاد اعتماد نکنید !! همون رادیوهای ترانزیستوری قدیمی بهتره!!

پس نوشت : بابای بچه ها میفرمایند چون ما موقع تحویل سال در تدارک غذا بودیم در نتیجه امسال رستوران باز خواهیم کرد!!!!