چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

نه به خدا! اصرار نکنید !! نه نه !! امکان نداره ! نانازی رو بکشید هم بازیگر نمیشه !! یعنی توانایی و هنر بازی تو این سریالای ایرانی رو نداره ها! آدم با دیدن سریالا دلش خون میشه , جیگرش شرحه شرحه میشه ! مثلا این خانومه رعنا, گوییا چندین قاشق ماست در دهان گذاشتن و قرار بوده تا آخر سریال این ماستا رو تو دهنشون محکم نگهدارن به طوریکه حالات عصبانی و خوشحال و ناراحتشون کاملا زیر پوستی هست خیلی هااااااا یعنی زیر آخرین لایه پوستشون !! 

آخ آخ اون صحنه های فیلم هم که قراره بازیگرا هی الکی به هم لبخند بزنن و مثلا پایان خوش داستان ! نیم ساعت رو صورت این فوکوس میکنه بعد اون یکی , بعد دوتایی با هم ! خوب نانازی نهایتش سه الی پنج ثانیه میتونه الکی لبخند بزنه , بعد متاسفانه میترکه !!

حالا نه اینکه اصرار هم زیاد بهش میشه با این قد و هیکل نهایتش نقش اون زن شکور رو بهش میدن که همش باید جیغ جیغ کنه !!



پ .ن. خان داداش گیرت بیارم یه بلایی سرت بیارم که ......! غیر از تو کسی تو اون گروه طراحی صحبنه نبود!؟ هی وسایل خونه ما رو بردی ؟ بدتر از همه کتاب طالع بینی من رو واسه چی بردی!؟!؟ امیشششششششش میکشمت اگر برنگردونیش!! شمس العماره رو ویروون میکنم !!! 


نظرات 11 + ارسال نظر
آزاده مامان ماهان سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 09:03 ق.ظ

اصلا این فیلمهارو ندیدم ولی ایشالا وسایلتون برگرده

زی زی سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 11:19 ق.ظ

اتفاقا دیشب اسم برادرت رو دیدم که مدیر صحنه بوده ننه
می خوای من خواهرم رو بفرستم برگردونتشون

الهام سه‌شنبه 26 آبان 1388 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام
چه طوری خانم . پس شما هم از این سریالهای آبکی این وری ما رو می بینی.

آزی شنبه 30 آبان 1388 ساعت 07:32 ب.ظ

وایییییییییی پس چرا من ندیدم داداشتو اسمشو؟
اطلاع رسانی کم بود سرعت عمل پایین ۹۰ شب سریال بود ها

Yaprak دوشنبه 2 آذر 1388 ساعت 05:35 ب.ظ http://zamaneazizeyeganegi.blogsky.com/

من مرده این جور پستاتم نانازی جونم
بابا بچه معروف .. بابا خواهر طراح صحنه شمس العماره .. بابا صاحب کتاب طالع بینی مورد استفاده در شمس العماره
چاقالوی نانازیه منی دیگه کاریش نمیشه کرد
عزیزم باید ببخشید که من یه مدت نبودم و بی خبر غیبت داشتم و پیشتم نمیامدم .. یه کم درگیر بودم .. الانم سر کارم .. فقط اومدم یه اعلام وجود کنم .. دوباره برمی گردم ..
نقداً دو تا ماچ آبدار حواله می کنم برای لپای خوچگلت
مااااااااااااااااااااااااااااااچ
مووووووووووووووووووووووووووووچ

ثنا دوشنبه 2 آذر 1388 ساعت 09:38 ب.ظ http://sana1364.blogfa.com

خیلی بانمک بود مخصوصا اون قسمت مربوط به رعنا و ماست و اینا
ااا راستی سلام من دوست زی هستم
تازه با هم دوست شدیم! شما هم میاین با هم دوست بشیم؟

دیناخانومی سه‌شنبه 3 آذر 1388 ساعت 10:06 ق.ظ http://baghche87.persianblog.ir

سلام
آره راست میگی! میگم من موندم تو اون جایی و سرایل های آبکی این جا را می بینی؟؟؟ حالا اگه ما می بینیم چاره ای نداریم!
پ.ن: بدجنس! دیر گفتی ها! دیگه نمی تونیم ببینیم طراح صحنه کی بود!!!!!! نه بابا این قدر این ها کم بودجه دارند طراح صحنه باید از خونه خودش کتاب و این هاببره؟!؟!؟!؟!؟

ژاله چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 02:11 ب.ظ http://gorbeh-irani.persianblog.ir

سلام.. من نفهمیدم منظورت چی بود ولی به هیچ وجه اجازه نده نانازی با جماعت ایرانی مخصوصا دست اندر کاران سیمای جمهوری سروکار پیدا که..
دیگه سراغ من چرا نیامدی؟؟‌

ژاله چهارشنبه 4 آذر 1388 ساعت 02:12 ب.ظ http://gorbeh-irani.persianblog.ir

راستی عاقبت گربه را عقیم کردی یانه؟؟؟

ژاله پنج‌شنبه 5 آذر 1388 ساعت 07:50 ق.ظ http://gorbeh-irani.persianblog.ir

نازناز عزیز عمل را میتوانند طوری انجام بدهند که فقط رحمش را در بیاورند و تخمدانها سر جاش باشه یعنی زندگی طبیعی داشته باشه ولی حامله نشه. اگر خواستی بنویس دامپزشک معرفی کنم.
درضمن به هر دامپزشکی در این مملکت اعتماد نکن.

شهره شنبه 7 آذر 1388 ساعت 10:26 ب.ظ http://shohreafagh.persianblog.ir/

ای نانازی ای بانو ای دلسوز ای خواهر طراح صحنه ای صاحب ای کتابدان ای کتاب خوان ای خشنات قربون مهربونیات ببخش که یه مدت نیاومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد