چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

نانازی و سه کیلو

گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو
باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو

هر گل نو ز گلرخی یاد همی‌کند ولی
گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو

بهار خانوم هم که اومد . بعضی ها دلاشون تازه شد, بعضی ها دلاشون گرفت, بعضی ها هم که دل ندارن!!!!!!
و اما نانازی ...
این سال نانازی خیلی دور بود , دل نانازی که همیشه در حال پر پر زدنه ...این دفه ساکت شده بود! جیک نمی زد! وای چه عیدیه امسال !! نه بهاری , نه تازگی ... اینجا همیشه بهاره , آدم از هرچی که سبزه یه دفه بیزار میشه !
بابای بچه ها دو تا ماهی کوچولوی قرمز خریده !! که البته نانازی زیاد موافق این کارش نبود , آخه نانازی میترسه اینا بمیرن . از صبح تا شب هی به اونا زل میزنه ... وای دمش کج شد.... وای کجکی غذا میخوره ...
خلاصه کم غصه داشت این نانازی , اینم بهش اضافه شده .
مهمون بازی هم که تعطیله . فقط یه دونه دوست جون نانازی روز اول اومد خونشون و همین!!
درس هم که .... آخه نه که نانازی خیلی باهوشه !!! این چند وقت استراحت فرمودن! حالا بعدا که کاسه چه کنم دستش گرفت این روزا یادش بیاد.
مشکل چاقیدن هم فکر کنم اشکال فنی باشه . به گیرنده ها تون دست نزنید. در اسرع وقت دلیلش پیدا میشه .
خوب همین دیگه ...
سال نوی شما هم مبارک!
ایشالا توی این سال همه به اونی که میخوان میرسن!

سال نو مبارک

سال‌ها دفتر ما در گرو صهبا بود

 

رونق میکده از درس و دعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان

 

هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

 

سال نو مبارک !

فقط همین !