چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

عمو رشید

درررررررررینگ درررررررینگ ..... دررررررررررررینگ درررررررررررینگ 

 

- هلو!؟ (خارجکی هست ها!)  

- الو عمو!؟ نانازی!؟ توئیی!؟ 

- ا سلام عموجون خوبید!؟ 

- عمو آبش رو زیاد کن .....  

(نانازی دستش رو دهنی گوشی میذاره)

- بابای بچه ها... بابای بچه ها.... فکر کنم عمو با شما کار داره !! این در تخصص من نیست!!! 

- الو عمو!؟ کجا رفتی!؟ گرفتی چی شد!؟ امشب اونجا هستم !!! 

 

بدین ترتیب آبش زیاد شد!! یعنی عموی نانازی یه دفه تصمیم گرفت بیاد ببیندش اونم بعد از ۲۵ سال!!! جمعه شب اومد و یکشنبه صبح رفت ! و هنوز نانازی توی شوک هست چون حتی پدر و مادرش هم دلشون نمیاد این همه پول خرج کنند که فقط یه روز ببیندش و برن!! عجب دنیایی هست !!

نظرات 6 + ارسال نظر
دیناخانومی دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 09:48 ب.ظ http://baghche87.persianblog.ir

سلام
اتفاقا درست حدس زدی! امروز یک سر به وبت زدم گفتم ای بابا این نانازی چرا پس آپ نمی کنه؟؟؟؟؟
وای خدا عجب سوپرایزی؟؟؟؟؟؟ خیلی خیلی چسبید نه؟؟؟

سوگند دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 10:58 ب.ظ http://myfitness.blogfa.com/

میگم من بالاخره نفهمیدم تو خوشحال شدی عموجان رو دیدی یا خوشحال نشدی یا تعجب کردی یا دلت برای پولش سوخت یا بعد از 25 سال نوستالژی داشت یا اصلاً عموت نبود یا خانواده آب .... ببخشید دیگه ترمز بریدم !
حالا کدومش بالاخره ؟

زی زی سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 08:33 ق.ظ http://zeinab20.blogfa.com

بازم شفاف سازی نکردی بچه ها رو دچار مشکل ذهنی کردی
ایناهاش
ترمز برید سریع
خب مادر ظرفیت ها رو در نظر نمی گیری و می نویسی دیگه

دوست سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 09:51 ق.ظ

واااااااای!!! چه عموی ناز و عزیزی. ایشالا که همیشه سالم و سرحال و اکتیو باشن.

آزاده مامان ماهان سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 01:42 ب.ظ

چه سورپرایزی کلی خوشبحالتون شد ولی چقدر کوتاه .حالا عمو جان دوست داشته بیاد شمارو ببینه بده مگه

منا سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.man-o-del.blogfa.com

این جور اتفاقات فوق العادس
واقعا افرین به این اقای عمو
ایشون از ایران اومدن؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد