سلام
عید قربون مبارک !!!
گوشت قربونی خوردید یاد چاقالو هم باشید. مخصوصا اگر بساط کباب راه انداختید .
من امروز رسما دانشجو شدم !!! ثبت نام کردم و یه عالمه پول بی زبون رو ریختم به حساب این مالایایی ها!!!! وای که این شهریه دادن خودش کلی آدمو لاغر می کنه !! انگار از گوشت تن آدم کنده میشه !!! ولی خوب میارزه ، یه کم کمتر می خوریم و گردتر میشینیم ولی بالاخره مهندس میشیم
فکر کنم این وبلاگ به تنها چیزی که مربوط نمی شه رژیم و لاغری و این حرفاست!
************بازم عیدتون مبارک ***************
وای راستی یادم رفت بگم ، ما یه عدد موتور هوندا خریدیم!!!! و قراره که با اون اینور و اونور بریم توی این هفته منم قراره برم کلاس تا گواهینامه موتور بگیرم.
فقط تصور کنید ! یه چاقالوی نانازی سوار موتور البته اینم بگم که مثل ... می ترسم ولی چاره چیه؟ البته قراره برای مسافت های نزدیک ازش استفاده نکنیم ، برای صرفه جویی در مصرف سوخت ! این مسافت نزدیک هم که میگم حدود ۴ کیلو متره ، یعنی نزدیکترین مرکز خرید به خونه ما ! می خوام هرروز برای خرید برم اونجا و برگردم ، میشه حدودا ۸ کیلومتر! واه خدایا اونوقت دیگه اندام نگو باربی بگو!!!!
این آقاهه سیاه پوسته کنارم نشسته هی سرک می کشه توی کامپیوتر من ببینه چی تند تند تایپ می کنم. دلم می خواد انگشتم رو فروکنم توی چشمش! فضول!!!
با سلام مجدد!
خوب دیگه ما تقریبا جابجا شدیم ولی هنوز اینترنت نداریم و من هم دارم از اینترنت دانشگاه استفاده می کنم . خونه جدید تقریبا خارج شهره و حدود دو ساعت (اگر اتوبوس و ترن به موقع بیان) طول میکشه برسم دانشگاه!!! حتما میگید چرا اینقدر دور ؟ گفتن نداره ، با این زندگی دانشجویی و خرج و مخارج اینجا ارزونتر بود دیگه .
دو هفته بمال و بساب و بشور بشور!!! تازه هنوز به دلم ننشسته !
وزنم رو هم که اصلا یادم رفته چی بود و چی هست، فقط فکر کنم یه کمی چاقیده ام !
اونم برای اینه که توی این چند وقته برنامه غذایی حسابی نداشتم. یه کوچولو هم عصبناک بودم!
وقتایی که خیلی از دست بابای بچه ها حرصم می گیره یاد اون روزایی میافتم که گریه کنان کتاب حافظ رو بغل می گرفتم و هی فال بگیر هی ....
خوب ما از اون لیلی و مجنونایی بودیم که بالاخره بعد از کلی ..... به هم رسیدیم اینم زندگی لیلی و مجنون بعد از رسیدنه !!! (قابل توجه تمام دوستان مجردم)