سلام
هه هه!!!! ما هنوز نرفتیم وسایلمون بیرون ساختمون ولو شده ولی وسیله پیدا نکردیم. هه هه!!!! تازه صاحبخونه علاوه بر اینکه پول پیشمون رو نداد یه چیزی هم ازمون گرفت. هه هه!!! آخه من به بابای بچه ها چند هزار بار گفته بودم اولا اینجا بدرد ما نمی خوره بعد هم زود تر برو باهاشون صحبت کن ببین حرف حسابشون چیه، هر دفه هم ایشون می فرمودن اینجا که ایران نیست حساب کتاب داره هه هه !!! حساب کتابشون رو هم دیدیم. هه هه!!! تازه ایشان کلی هم غرولند تحویل جامعه داده اند که فلان و بیسار و ... هه هه!!! مگه من اینجا رو پسندیده بودم . آخه یه اطاق ۴۰ متری بدون آشپزخونه و حتی یه دونه ظرفشویی ۳۳۰۰۰۰ تومان می ارزه؟ البته این پول تبدیل شده ها!! (۱۱۰۰ رینگیت مالزی که هر رینگیت ۳۰۰ تومانه ) هه هه!!! استخونام تیر کشید از بسکه زیر شیر دوش ظرف شستم . هه هه!!!! یادم میاد می خواستم یه دونه کرم بخرم اینقدر یه قرون دو زار کردم آخرم از خیرش گذشتم. آخه زندگی دانشجویی رو چه به کرم و این حرفا!!!! هه هه !!!
فقط می خوام حرص نخورم . می خوام به روی خودم نیارم. می خوام فکر کنم انگار اتفاقی نیافتاده ، انگار وسایلمون اون پایین ولو نیست و مورچه ها حتما الان حتما به جون خوراکی هامون نیافتادن.
پس سعی می کنم فقط بگم هه هه !!!!
راستی ما از فردا تا اطلاع ثانوی اینترنت نداریم ( نه اینکه این وبلاگ خیلی طرفدار داره !!!!!! ) گفتم یه دفه حیرون نشید!!!!
شاید وقتی برگشتم مانکن شده باشم.
خودمونیم ها این مالزیایی ها عجب آدمای کثیفی هستن!! کثیف روحی نه ها! حیوونکی ها اندازه یه مورچه هم شعور ندارن که بخوان در راه بد ازش استفاده کنن! ولی تا دلتون بخوان کثیف هستن. خونه خود این صاحبخونه جدیده رفتیم برای قرارداد نوشتن. وای ! چشمتون روز بد نبینه، از سر و کول خونه مورچه بالا می رفت ، حالا این هیچی ، میگیم مورچه دیگه! روی میز نهارخوری چند تا گلدون دکوری گذاشته بودن ( از این جینگیلیا که وقتی پولدار شدم قراره بخرم) توی هرکدوم چند عدد سوسک عرض اندام می کردنن، زنده ها!! گفتم به روشون نیارم خجالت می کشن. ولی وقتی دیگه داشتن میومدن بیرون ناخودآگاه نشونشون دادم . فکر می کنید چکار کردن ؟ خندیدن و گلدون رو یه تکون دادن که سوسکا بیفتن پائین و بیرون نیان! شاید اینا به جای ماهی و تنگ آب، سوسک نگه می دارن!!!!
این بود یک خاطره غیر رژیمی