چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

فراموش میکنیم یا اصلا به روی خودمان نمیاوریم ! لبخند میزنیم ! بازی میکنیم ! دیگر نه این لباسهای کوچک و رنگارنگ و نه این گردنبندهای بدلی و نه این عطرهای دخترانه دلمان را نمی لرزاند! اصلا انگار بهترهم شد! چقدر بابت نداشتن پول و این همه مارک های جدید نگران بودم ! چقدر با حسرت از جلوی این مغازه های دخترانه رد میشدم ! آخخخخ که چه نفس راحتی میکشیم دیگر همه مارکها و برند ها و رنگهای صورتی و آبی و همه و همه برایم بی معنی شده !




راستی!؟ کفن مارکدار هم داریم!؟

نظرات 12 + ارسال نظر
آلبالو پنج‌شنبه 16 مهر 1388 ساعت 11:06 ق.ظ http://albalookhanum.blogfa.com

نانازی متاسف شدم برای ایمیل قبلیت
بهتری الان؟

آزاده مامان ماهان پنج‌شنبه 16 مهر 1388 ساعت 02:13 ب.ظ http://mylittlehero.wordpress.com

نانازی جون
خداکنه حدسم درست نباشه
خانمی دلواپس شدم

زی زی شنبه 18 مهر 1388 ساعت 08:59 ق.ظ

یعنی من می خوام بمیرم از بس تو غم داری ..... من که بهت گفته بودم قشنگ می نویسی ...من که بهت گفته بودم اینقدر غصه نخور ...
حالا بیا دل ما رو اتیش بزن و بگو کفن مارک دار

ریرا شنبه 18 مهر 1388 ساعت 11:09 ق.ظ

اره عزیزم مارک خوبش رو هم داریم . میخوای؟؟

آتیش پاره دوشنبه 20 مهر 1388 ساعت 07:50 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

نکنه موضوع مربوط به همونیه که تو وبم گفتی؟!

شهره سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 12:37 ق.ظ http://www.shohreafagh.blogfa.com

نانازی جونم چی شده که اینقده خشمگین و عصبانی هستی !
علت این همه دلمردگی چیه نازنین!؟

رویا چهارشنبه 22 مهر 1388 ساعت 12:30 ب.ظ http://mylife88.persianblog.ir/

چی شده که دیگه اینا واست جذاب نیست و دلت نیخواد؟ میدونی هر چقدر هم که پول داشته باشی باز هم در حسرت یه چیز هستی.
اتفاقی افتاده؟

شهره پنج‌شنبه 23 مهر 1388 ساعت 10:37 ب.ظ http://www.shohreafagh.blogfa.com

کجایی پس ؟!

نیلوفر جمعه 24 مهر 1388 ساعت 06:24 ق.ظ http://niloofarj.blogspot.com

سلام نانازی
تازه با هات آشنا شده بودم ، از نوشته هات از قلمت از طرز بیانت خیلی خوشم اومده بود، وقتی فهمیدم مالزی هستی خیلی خوشحال شدم که یه دوست خوب پیدا کردم ، دلم میخواست از نزدیک با هات آشنا میشدم ، که اینم از شانس من ، این روزها تو دلت گرفته و حوصله کسی رو نداری و همش حرفهای ناامیدی میزنی ، پس کو اون دختر شاد و سرحال نوشته ها ، نانازی، خوب نمیشناسمت ولی دلم میخواد خیلی زود خوب شی ، دلم میخواد این همه غصه و ناراحتی رو از خودت دور کنی ، آرزو میکنم هر اتفاقی که افتاده و هر چیزی که شده خداوند تحمل پذیرای اونو ودرکش رو بهت بده تا این همه غصه نخوری،
دوسی ندیده ام ، مواظب خودت باش

نیلوفر جمعه 24 مهر 1388 ساعت 11:21 ق.ظ http://niloofarj.blogspot.com

نانازی جونم، نظر تأییدی ندادم، فقط به نظرم رسید این جوریه، و این نظر میتونه کاملا اشتباه باشه ، خوشحال میشم نظرت بدونم، بدو بیا بگو که مردم از انتظار

نیلوفر جمعه 24 مهر 1388 ساعت 09:44 ب.ظ http://niloofarj.blogspot.com

چه جالب، پس تو هم تو سایت آشپزی هستی، من بطور اتفاقی با وبلاگش آشنا شدم وقتی دنبال یه مطلب در مورد مادر بودم، وبعدش هم یه خورده آشنایی،

تینا شنبه 25 مهر 1388 ساعت 06:47 ق.ظ

باز خوبه تازگیها به این چیزا رسیدی!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد