نحس شده ام !!مثل اون بچه هایی که بدخواب شدن و هر بهونه ای دستشون میاد میخوان جیغ بزنن و گریه کنن! خواب ندارم ! همه خوابهام شده پر از بیداری ! بیداریهام پر از رویا!! نمیدونم بدخوابی باعث نحسی ام شده یا نحسی ام باعث بدخوابی! هرچی که هست نازک نازک شدم !! هر نسیمی هم منو میشکنه !! طاقت هیچ چیزی رو ندارم ! دوستی که تا چندی پیش هرچی میگفت شیرینی و مهربانی بود تازگیها به نظرم تیکه انداز شده !! به حدی که بعد از آخرین باری که با هم حرف زدیم سه شبانه روز به هم ریختم ! اینقدر گریه کردم که .....
دوست دیگرم که در شرایط بحرانی خاصی به سر میبرد از رابطه جدیدش که اصلا جدی هم نیست تعریف می کرد که من باز دچار حمله شدم ! از این حمله های الکی و شوخی که نه ! مثلا لبام سفید میشه دستام میلرزه چشمام خون میفته و یه مدت از همه کار میفتم ! باید برم دراز بکشم تا یه کم به خودم بیام !
خلاصه اینکه این چند وقته بسیار بسیار دچار شادی روح و روان و یاخته های عصبی هستم !! برای همین خودم رو بستری کردم و تحت درمان تا ترکشهای این جفتک اندازیهای روحی نزدیکانم رو مورد اصابت قرار نده !!
پ.ن.1 جان مادرتون اگه شرایطش مهیا نیست بیخودی دنبال ادامه تحصیل نرید ! یعنی همینطوری در شرایط عادی این آدم رو عصبی میکنه چه برسه به اینکه شما محیط عصبی کننده هم داشته باشید!
پ.ن.1 جان مادرتون (یا حالا هرکی دوست دارید) به پرو پای کسی که داره پایان نامه تدارک میبینه به هیچ وجه نپیچید! در این شرایط آدم روان درست و درمونی نداره به جان خودم !! ازما گفتن بود . عوارضش پای خودتون !!
پ.ن.1 بابای بچه ها کلا در این پست منظور نشدن!! ایشون خودشون یه پست جداگانه که چه عرض کنم یه کتاب میخوان!! ولی کلا ایشون مشمول هیچ کدوم از بند ها و تبصره های این پست نیستن! جدی میگم به خدا!
پ.ن.1 تو این اوضاع احوال خونه تکونی هم میکنیم !
تا اونجایی که میتونی از کسی که این همه بهمت میریزه فعلا دوری کن و اگر هم نمیتونی از این گوش بشنو از اون یکی بیرون ، این یه بحران کوتاه که زود هم بر طرف میشه ، فشار پایان نامت روت زیاده وقتی تحویلش بدی همه چیز دو باره آرام میشه پس چیزی که میدونی میگذره این قدر به خودت سخت نگیر، تو موفق میشی
رفتم امامزاده کلی برات دعا کردم
جات وحشتناک خالیه اینجا
دلم نانازی خوب و خوش اخلاق میخواد ، دلم میخواد زود این دوران رو پشت سر بذاری ، دلم میخواد بزنم تو گوش همه اونایی که ناراحتت میکنن ، دلم میخواد تو رو از بابای بچه ها بدزدم ...
عزیزم همه ادما نو زندگیشون یه دوران این مدلی دارن
سخت نگیر
بدخوابی خیلی خیلی بده.. من هم زیاد میکشم. مخصوصا" اینکه خوابم خیلی سبکه و با کوچکترین صدا از خواب میپرم.
عکس گربه ها را مجدد لود کردم تا بشه دید.
برام سن گربه را بنویس تا ببینم امکان آموزش هست یانه ؟
سلام نانازی من .. خوبی قشنگم .. چرا مسئله ای که ذهنتو بهم می ریزه اینقدر تو ذهنت نگه می داری که اینجوری بشه .. بریز بیرون اون فکرای سمی رو که گاوم از پا در میاره چه برسه به من و تو ی توپولی رو ... نانازی این بهم ریختگی ذهنی این روزا اپیدمی شده .. به خدا همه مثل همیم فقط درجه و شدتش فرق می کنه ... یاده پستای اول وبلاگت افتادم .. یاد شوق و ذوقی که داشتی برای دانشگاه .. پیاده روی .. رژیم ... نانازی جونم .. عزیز دلم به خودت استراحت بده ... تو مهمتر از هر پایان نامه و درس و مدرک و تعهد و هر چیزی هستی تو این دنیا ... تو خودت اول مهمی .. خودت .. کاش شماره ای ازت داشتم ... تو این 2 سال بدجوری ذهنت رو داغون کردی .. ول کن اون مملکت گرمازده رو بیا اینجا پیش خودمون
سلام از دایدارتون البته از نوع مجازی خوشحالم
ادامه تحصیل تو هر شرایطی خوب و آسونه اما وقتی شکست عشقی بخوری دیگه داغونت می کنه
زیاد سخت نگیر دنیا با همه خوبی و بدی سختی میگذره فقط خاطرست که میمونه
بای تا های