دقایق آخره (البته به وقت مالزی) دلم نیومد بدون خداحافظی بری. خودتم میدونی که چه بلاهایی سرم آوردی. خودت میدونی چقدر داغونم کردی. ولی خوب! چیزای که با تو بدست آوردم شاید هیچ موقعی نمیتونستم به دست بیارم . ممنونم ازت . ممنون که تو این مدت کوتاه با هم بودنمون این همه درس بهم دادی ! بیدارم کردی. گرچه سخت بود و کمی دردناک ولی لازم بود. حالا باید با این بیداری که تو به من هدیه دادی دنیا رو ببینم . راستی چندتا دوست خوب هم پیدا کردم که خیلی برام ارزشمند هستن. با اینکه دیگه هرگز نمیبینمت و برای همیشه از دستت میدم ولی همیشه تو خاطرم میمونی . تو مثل اونای دیگه نبودی. از اونایی بودی که تو صفحه زندگی رنگشون به چشم میاد. تو ویژه بودی. من چیزی ندارم که بهت هدیه کنم . تنها یکسال از عمرم مال تو برای همیشه . یکسال غریب و ترسناک. یکسال پر از سونامی واقعیت ها. یکسال پر از دردهای بالیده شدن . همه این یکسال برای خودت و تنها خاطره اش برای من .
دوست خوبم , همراه سخت گیر و مهربونم ؛ سی و یک سالگی عزیزم,
خداحافظ برای همیشه.......
من اول شدم
وای چقدر پستت نانازی بود الهی ۳۱ سال پیش به وقت مالزیالان نانازی چشماشو وا کرده داره گریه میکنه اخی ا راستی مامانیت پیشت نیست؟؟؟ا تولد در غربت
راستی دستت درد نکنه
منم سایا don'tبوله چکاب بهاسا همین بود دیگه؟؟؟؟مگه نه؟
راستی باشه دلم میخواست تا چهلمش باشه میدونی نمیدونم چه جوری بگم یعنی راستش ولش کن اینجا جای غم و غصه گفتن نیست در کل باشه عوضش میکنم قالبو دلم نمیخواد کسی میاد اونجا دلش بگیره از اونور فکر میکردم شاید ول کن اصلا قرار شد بیخیال بشم
خیله خب فعلا مدیریت بلاگم مشکل داره فردا درستش میکنم
اولللللللللللللللللل
الهی قربونت برم آبجی خوشگل گلم. من میدونم ۳۲ سالگیت پر میشه از حسای خوب و خواستنی و دوست داشتنی. حالا ببین من کی گفتم
وای عزیزدلم چقدر کشیک وبتو کشیدم اولین نفری باشم که بهت تبریک میگما
تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولد مبارک
امروز تل زده بودم تولدتو تبریک بگم زودتر که اون مذاکرات پیش اومد
به بابای بچه ها بگو از طرف من یه مااااااااااچ گنده ت کنه بوووووووووووووس
ای بابا! اول بودما... تا کامنتو بنویسم دوم شدم
نانازی جان تولدت مبارک :)
تولدت مبارک لیلی مهربون :×
لیلی جونم
تولدت مبارک . امید آن که 32 سالگیت پر باشه از اتفاقهای خوب و تجربیات قشنگ تا با انها بتونی زندگی رو با تمام وجودت لمس کنی و از زندگی لذت ببری.
راستی یادم رفتم اسمم رو بنویسم تو کامنت بالا
الهام
سلام عزیزم. من اومدم تولدت رو تبریک بگم ولی نمیدونم چرا هیچی نگفته ثبت کردم!!!!!
تولدت مبارک . برات آرزوی سالهای سال خداحافظی با این دوستای عزیزت رو می کنم ۰ امیدوارم که یه روزی هم با دوست خوب ۱۲۰ سالگی هم خداحافظی کنی .
وای عزیزم تولدت مبارک اصن اصن بهت نمیاد که سی و یک ساله بودی نامرد به بیست و خورده ایی میخوردی
امیدوارم که همیشه همینجوری شاد و سرحال باشی عزیزم
تولد تولد تولدت مبارککککککککککککککککککککک[:S004
تولد
تولد
تولدت مبارک
به به تولد مبارک............جشن فارغ التحصیلیت رو جشن بگیری
از وبلاگ مونس فهمیدم تولدته
تولدت مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک
همیشه سالم باشی و شاد و موفق
هزار سال زنده باشی
شمعا کو پس که فوت کنی
من کیک می خواما
بوووووووووووووس
نانازی جونم منو شطرنجی کن تو رو خدا .. واقعاْ خجالت آوره .. خودم می دونم .. منی که اولین خواننده وبلاگت بودم .. منی که همه ی کامنتای پستای اولت مال من بود .. چرا باید برای تولدت یه روز تاخیر داشته باشم ؟؟ دیروز یه پست ثبت موقت رو منتشر کردم و بعدم اکانتم تموم شد .. به خاطر همین نتوسنتم دیروز بیام .. تو رو خدا باهام قهر نکن..من یه چاقالوی نانازی بیشتر ندارم ..
عزیز دلم .. گل قشنگم تولدت مبارک .. انشالله سالیان سال شاهد به ثمر نشستن درخت زندگیت باشی و زیر سایه خنک و مطبوعش بشینی و از میوه هاش استفاده کنی .. وقتی پست تولد سی سالگیتو خوندم و بعدم تولد سی و یک سالگیتو دیدم چقدر تو سی سالگیه طلایت پر از انرژی بودی و تو سی و یک سالگیه ویژه ات دلگرفته
عزیزم تلخیای زندگی و واقعیتای زندگی جزئی از زندگی .. باهاشون کنار بیا و بازم از آواز خوندن پشت فرمون موتور لذت ببر یادته اون اولش که موتور نداشتی و تازه وبلاگ نویس شده بودی و بیشتر در مورده رژیم و این حرفها می نوشتی می گفتی همین بی موتوری یه عامله خیلی مهم تو موفقیت برای کاهش وزنه .. اون روزا هر چیز منفی رو مثبت می دیدی .. اما این پستت با این سونامی منفی نگری داره میگه نانازی تو نبرد با سختیای زندگی داره کم میاره .. بلند شو و به زندگی نشون بده که نانازی قوی تر از این حرفاست .. دوست دار عزیزم
بوسسسسسس بووووووووووووووووس
بگم کچل شی خوبه؟من عادت دارم اول آخر پست رو میخونم.خداحافظ برای همیشه.بعد یهو جوگیر شدم فکر کردم بامنی.بعد کلی زار زدم.گفتم تا بود انقدر دعوا کردم باهاش ۱بار نشد بگم نانازی جان تو گنده تر از منی.زیاد حالیته.چشم.
هی گفتم نه.تو نمیفهمی.
حالا که هستی/پس میگم.من نظرم عوض نشده.تو از رابطه ی ما چیزی نمیدونی.
نانازی جون نمیدونم چرا با تاخیر یادم اومد تولدته.بذار پای تاخیری که تو همه کارای ایرونی هاست.الان تبریک بگم کامنتم رو پاک نمیکنی بگی تاریخ مصرفش گذاشته؟فاسده؟
اهم اهم.آقایون خانوم ها.من با شما کاری ندارم.میخواستم بگم ۳روزگیت مبارک مامان گلم که دیر ازدواج کردی وگرنه الان یه بچه مثل این دیوونه هه داشتی.
همیشه شاد و سالم باشی نانازی جونم .. زود آپ کن دیگه تنبل خانوم
راستی نانازی من دیگه یاپراکم .. اون لینکمو با اسمه جدیدم بذار
همیشه قشنگ مینویسی تا آخر مطلبت مونده بودم با کی هستی فقط آفرین