حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسباب جهان این همه نیست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرض است
غرض این است وگرنه دل و جان این همه نیست
خوب این تهدیدات کمی موثر افتاده اند و نانازی کمی به خودش آمده است !!! البته نه آنقدر ها که باید ... ولی خوب راه میفته !!
امروز نانازی جای همه رو خالی کرد ... بعد از یه دعوای حسابی..... نه نترسید , قضیه خانوادگی نبود... ابرای آسمون با هم دعوا کرده بودن ... آی داد میزدن آی فریاد می زدن ... نمی دونم از کدوم شبکه هم هی تند تند ازشون عکس می گرفتن ... خلاصه بعد از اون دعوا و اشک ریزی های فراوون .... طبق معمول آشتی کردن و .......
آها ! اینجا بود که دم دمای غروب آسمون یه دفه طلایی شد. یه رنگین کمون خوشگل لابلای ابرا پیدا شد و تا وقتی هوا تاریک بشه اونجا موند..... وایییییییییییی نمی دونید چقده قشنگ بود. یه آسمون طلایی با یه گردنبند هفت رنگ!!
نانازی دچار غلیان احساسات شده بود !!! یه ربع جیغ زده بابای بچه ها رو صدا کرده بعد بابای بچه ها خرامان خرامان اومده که چیه باز چی دیدی؟ داری خودتو پرت می کنی بیرون !؟!؟!؟!؟ و البته بعد از دیدن این تابلو خوشگل, میگه خوب چرا منو زودتر صدا نکردی!! !!!
خوب و اما...
نانازی امروز صبح 45 دقیق دوچرخه سواری کرد. اونم همش سربالایی و شیب دار! بعد هم یه ربع حرکات موزون !!
مواد غذایی بکار رفته در رژیم امروز نانازی یه لیوان شربت پرتقال رژیمی که توش یه قاشق عسل و یه قاشق هم سرکه سیب ربخته بود (نانازی از بوی سرکه سیب بدش میاد اینطوری خودشو گول می زنه ) یه تخم مرغ آب پز دو عدد سیب دو عدد گلابی یه بشقاب سالاد گوجه و خیار 100 گرم توم یام بخار پز ( ریشه یه گیاهه مثل سیب زمینی ولی نشاسته اش به نظر کمتر میاد) با سوس سویا, 150 گرم مرغ و کلی آب و چای و .... تا حالا که ساعت ده دقیقه به نه شب هست.