چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

میخوام یه پستی اینجا بذارم ولی الان خوابم میاد!! تاریخش رو نگهمیدارم تا فردا بنویسم

نظرات 16 + ارسال نظر
mitra چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 10:17 ب.ظ http://www.market2iran.com

سلام دوست خوب وبلاگت بسیار عالیه اگه بتونی مطالب را زیاد کنی خوبترم میشه اگه تونستی به منم سربزن

سوگند پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 09:57 ق.ظ http://myfitness.blogfa.com/

یعنی پست قبل بی نظیر بود!!!!!!!!
بابای بچه ها هم که اخلاقش ماهه

زودی بیا این پست رو بذار دیگه

نیلوفر پنج‌شنبه 15 بهمن 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://niloofarj.blogspot.com/

سلام نانازی،
ببین میشه بین ایرانیا واسه بعضی ها تخفیف قائل بشی، تازه میخواستیم با هم یه چای بخوریم

دیناخانومی شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 07:02 ب.ظ http://baghche87.persianblog.ir

سلام
خداییش همه مردهای ایرانی همین قدر روشنفکرند!!!!!!
میگم نظرت را خصوصی کردم چون درست زدی به هدف!

دیناخانومی شنبه 17 بهمن 1388 ساعت 07:03 ب.ظ http://baghche87.persianblog.ir

میگم چرا این گوگولی ریدر به روز شدن وب تو را نشون نمیده؟؟؟؟؟

آتیش پاره یکشنبه 18 بهمن 1388 ساعت 07:28 ق.ظ http://www.miss-atishpare.blogsky.com

الان پس پسون فردا شده ها!!!

میس زی یکشنبه 18 بهمن 1388 ساعت 05:40 ب.ظ

نانازی پاشوووووووو

niloofar دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 06:39 ق.ظ http://niloofarj.blogspot.com

روی من میتونی حساب کنی، هستم از امشب ساعت ۱۰

دیناخانومی دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 11:04 ق.ظ http://baghche87.persianblog.ir

میگم امروز فردا پس فردا نیست؟!؟!؟!؟
آره بابا خیلی ازت حساب می برم چی فکر کردی؟؟؟؟ جذبه داری آه آه!

نیلوفر یکشنبه 25 بهمن 1388 ساعت 07:48 ب.ظ http://niloofarj.blogspot.com/

کلا خیلی حال میده فردای آدم این قدر دیر بیاد نظرت چیه؟ خدایش خیلی حال میکنم با این فردای تو همین جوری فعلا تاریخشو نگه دار

دوست سه‌شنبه 27 بهمن 1388 ساعت 09:57 ب.ظ

نانازی!!!!!!
خوبی؟
هنوز فردا نشده؟!!!!!!!!!

منا پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 12:33 ق.ظ http://www.man-o-del.blogfa.com

چن تا دیگه بخوابیم پاشیم فردای شما میاد؟

yaprak پنج‌شنبه 29 بهمن 1388 ساعت 01:03 ب.ظ http://zamaneazizeyeganegi.blogsky.com/

به به می بینم موقعی که من نیستم تو هستی و کلی مهمون دار بودی و دل می دادی و قلوه می ستوندی با یه مرد اصیل ایرانی و تاریخ رو نگه می داشتی که پست بنویسی اما الان که من اومدم تو رفتی مرخصی .. خوبی نانازی بانو ؟ یکی از دوستام می خواست بیاد مالزی تو یه جزیره که یه جاده باریک وصلش میکنه به کوالالامپور درس بخونه از تجربیاته تو پیرامون حشرات و جک و جونورای اون ور گفتم یکم پشیمون شد بیاد
( اولش نوشتم هی هی می بینم زود پاکش کردم نوشتم به به می بینم ترسیدم باز ناراحت بشی داری جذبتو ؟ )

میس ری سه‌شنبه 4 اسفند 1388 ساعت 05:03 ب.ظ

فکر کنم این نانازی هم تو گروه "ریگی" بوده!دستگیرش کردن!
باورکن خودش از خاطراتش بااونا برام گفته بود]این وبلاگ و رژیم و چینتا همه استتارش بود![]هی ما چه ساده ایم خواهر!حتی فرصت بهش ندادن این پستشو تکمیل کنه!

دیناخانومی چهارشنبه 5 اسفند 1388 ساعت 04:43 ب.ظ http://baghche87.persianblog.ir

سلام
نانازی خانوم کجایی؟؟؟؟ احتمالا منظورت از فردا دو قرن دیگه نبوده؟؟؟؟؟؟؟

ثنا یکشنبه 9 اسفند 1388 ساعت 08:20 ب.ظ

هنوز خوابی؟ پاشو دیگه!
میس راست می گه
هی ریگی پاشو! من از بروبچس خودتونم پاشو بریم سلاخی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد