چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

چاق سلامتی

نوشته های یه چاقالوی نانازی

پستی در میان خواب و بیداری

من یه صحبتی با این آقای مخترع چاقی داشتم ! (حتما آقا بوده ! اینا از دسیسه های آقایون هست تا خانوما رو به این چیزا مشغول کنن خودشون برن سراغ .....) چی بود اسمش ؟ الکساندر چاقالوویچ؟ توماس چاقالا توپولسون؟ حالا....

آقای محترم ! آخه این اختراع شما از بمب اتم هم بدتره ! از بمب های ویرووسی هم بدتره ! اصلا ضایعه بشری هست؟ این چی بود اختراع کردی داداش من ؟!؟ این همه اختراع توی دنیا تو هم اومدی زرتی چاقی رو اختراع کردی؟ نه واقعا؟ چی بود همه آدما لاغر و خوشگل مشگل بودن راحت داشتن واسه خودشون راس راس راه میرفتن ! اونوقت تو این برنامه  مفتضحانه رو اختراع کردی بعدش اومدی نقاشی گل و بلبل با  زنای چاقال ماقال و سفید مفید در شرایط واقعا غیر اخلاقی!!! کشیدی ؛ خوب اون موقع هم این چیزا نبود! بعد مردم دیدن عجب تیریپ جالبیه! (یعنی به قولی عجب گوشتیه !!) تو هم که هی اینور و اونور تبلیغ کردی هی ...هی ... هی.... تا اینکه اینطوری شد!

الان با اینکه مدتهاست قراره از اون اختراع استفاده نشه ! ولی مامان نانازی که تکنولوژی و اینا رو کیلویی یه زار (نصف دوزار) هم حساب نمیکرد! بنابرین با همین ابزارهای قدیمی نظیر بیل و فرغون اقدام به گشادسازی معده  فرزندان نموده و هم اکنون یکی از نام آوران تاریخ بچه چاقال داری می باشد! یعنی یه بچه میگم یکی شما میشنفید ها! از این لپ آویزونااااااااااااا! همیشه هم با افتخار میگه من بچه هام اینقده چاق بودن که همیشه باید با دستمال لای چینای دست و پاشونو تمیز میکردم که زخم نشن! یکی نبود بگه آخه مادر من حالا که ماشالا فرزندان همه به بار نشستن و هر کدوم یه گـلی(شما هرچی خواستید بخونید جایزید!)  شدن ! تو میتونی بیای چین و واچینای اینا رو ......!!!! هیچی دیگه اینا همه از عوارض سوء همون اختراع لعنتی هست!

این پست اصلا قصد فرافکنی و این کارا رو نداره و قصدش فقط پر کردن یه صفحه و گذشتن از اون پست صدا ناک و بویناک قبلی هست ! خوب راستش رو بخواهید ! اصرارهای نانازی اصلا موثر واقع نشد و بابای بچه ها هیچ جوری حاضر نشد که باب صمیمیت رو باز کنه و اون پست ناکام موند!

در حال حاضر نانازی مشغول مطالعه بر روی پایان نامه محترم !!! میباشد و شدیداً ....وزش گره خورده !(اوخ بازم که صدادار شد!!)

نظرات 13 + ارسال نظر
مونس پنج‌شنبه 1 اسفند 1387 ساعت 10:48 ق.ظ

اوللللللللللللل
ای جانم نانازی اگه مخترعشو پیدا کردی منم صدا کن ..نشو پاره کنیم نتونه با کسی ابراز صمیمیت کنهاینجوری خوب میشه هااااا

عسل پنج‌شنبه 1 اسفند 1387 ساعت 11:12 ق.ظ

خب دیت خودته میتونی بی خیال از کنار این اختراع رد بشی. والله......... من اگه روزی چاق هم میبودم هیچ اهمیتی برام نداشت. ۷۵٪ لذت رندگی به خوردنه

زی زی شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 10:44 ق.ظ

بگردم نانازی که خوش گفتی به خدا ! عین مامان من ! به خدا اگه چاقی هم نبود خانواده ی مامان من اختراعش می کرد به خدا

مونس شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 02:33 ب.ظ

سلااااااممممممم عزیز دلم. چطوری نفس؟ زندگانی خوب پیش میره؟ دلم تنگیده برات

آزاده مامان ماهان شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 05:24 ب.ظ http://azadeh-mahan.blogfa.com

نانازی جون
بزار اینها هرکاری دوست دارن بکنند ولی خداوکیلی وقتی چاقتر میشی خوشگلتری بعدش هم از خوردن تفریح ولذتی بالاتر هم هست نه والا
اگر لاغر بشیم همین اقایون میگن اه چیه عین اسکلت میمونی پس پیش بسوی چاقی وخوشگلی با یک زبون درازی قشنگ برای مخترعین کمی محترم

بهارک شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 10:40 ب.ظ http://pinkflats.persianblog.ir/

نانازی جون می دونی دلم چقدر برات تنگ شده؟ من اینهمه حرف باهات دارمممممم پس چرا هرگز تو یاهو نمی بینمت بعدم که اون L H تو 360 خودتی لیلی جونم؟ من نشناختم.

saeid سه‌شنبه 6 اسفند 1387 ساعت 12:34 ب.ظ

ajab weblage toopi dari

مونس سه‌شنبه 6 اسفند 1387 ساعت 07:22 ب.ظ

روزت مبارک خانم مهندسآبجی خانمی حالت خوبه؟ کارا خوب پیش میره؟سرحال؟ بووووووووووووس بوووووووووووس

مونس دوشنبه 12 اسفند 1387 ساعت 01:19 ب.ظ

به به بههههههههه خانم مندس. چطوری خانوم خانوما. آپ بفرمایید پلیززززززززز

مونس پنج‌شنبه 15 اسفند 1387 ساعت 12:06 ب.ظ http://moones.blogsky.com

ببین تا وقتی ننویسی این مونس خیانتکار هی میاد کامنت میذاره و میرهآشتی شو دیگهههههه من دلم میشکنه هاااا

ابجی لیلا یکشنبه 18 اسفند 1387 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.noghtekhan.blogfa.com

سلام آبجی نانازی
خوبی عزیزخسته نباشی
اتفاق یوبلاگتو خوندم
ان شالله کوفق باشی
یعنی اسمه وبلگت جلبم کرد
ای گفتی فقان از چاقی داد از چاقی
ولی اصلا تقصیر من نیستا تا مانکن می شم این آقایه همسرو خانوادش دعوام می کنن که شدی پوستو استخون که باید توپول باشی چه می دونم
خواهر منم موندم این وست
قربانت دعامون کن
یا حق

آبجی لیلا چهارشنبه 21 اسفند 1387 ساعت 07:33 ق.ظ http://www.noghtekhan.blogfa.com

سلام لیلا جونم

خوبی عزیز
شرمنده صبح کله سحری اومدم خونتون زا برات کردما
ولی الان خلوت ترین وقته اتاقم تو ادارس
عزیز گفته بودی بقیه وب لاگو می خواید بخونید . اگه توجه کرده باشید این وب لاگ از من و داداش نقطمه
البته حدود یک سالی هست که با هم قهریم
تو این مدتم زیاد ننوشتم ولی برایه ثبت خاطراتمم که شده می خوام دوباره اب و جاروش کنم
قربانت
دعامون کن
جاری باشی - یا حق

مونس چهارشنبه 21 اسفند 1387 ساعت 01:15 ب.ظ

پست جدید پلیزززززززززز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد